اولیویا، سرآشپز معروف، به اصرار مادربزرگش برای نجات مزرعه او به روستا میرود. او در آنجا با کشاورزی خوشتیپ آشنا میشود و به او دل میبندد، اما این کشاورز رازهایی را از اولیویا پنهان میکند.
خلاصه داستان درباره یک نوازنده سابق راک معتاد به الکل به نام مارسین کانیا است که برای یافتن پسر گمشده خود راهی سفری دیوانهوار به تاریکترین گوشههای ورشو و روان انسان میشود.