ساندرا، روانشناس جوانی که تازه استخدام شده، پس از بازگشت به خانه متوجه میشود دوست پسرش او را ترک کرده است. او در اولین روز کاریاش در یک سایت رواندرمانی آنلاین، به جای هویت واقعی خود، هویت یک زن مسن را پیدا میکند و به طور اتفاقی متوجه میشود که یکی از مراجعانش دوست پسر سابقش است که او را ترک کرده است. ساندرا برای پنهان ماندن، خود را به جای آن رواندرمانگر مسن جا میزند.
دختر نوجوانی مبتلا به لوسمی، برای نجات جانش، به دنبال پدر جدا شدهاش است که تنها اهداکننده مغز استخوان مطابق او است ، می رود . او با همراهی یکی از همبیماران خود، سفری را آغاز میکند...