“امار وارما” تهیه کننده برنامه خبر رادیو،زنی مرموز را در ایستگاه قطار می بیند.او عاشق زن می شود اما زن عشقش را پس زده با وجود اینکه به نظر به او علاقه مند می رسد.بعدها او می پذیرد با دختری که خانواده اش انتخاب کرده ازدواج کند اما به یکباره آن زن پیدایش می شود و…
شانکار در خانواده ای فقیر با مادر بیوه خود زندگی می کند . او برای تهیه مخارج زندگی اش اسباب بازی می فروشد . شانکار به مشروبات الکی معتاد شده است. او با دختری اشنا می شود که اتفاقا اون هم از خانواده فقیری می باشد …