خدمتکاری ساده و سربازی کهنهکار و زخمی، هنگام اقامت در کلبهای سحرآمیز (افسونشده) که برای ماه عسل در نظر گرفته شده، تحت تأثیر عشقی که نسبت به هم دارند دگرگون میشوند.
یک کهنهسرباز جنگ جهانی اول به کلبهای روستایی پناه میبرد و با زنی مهربان آشنا میشود. کلبه، یک مکان ماه عسل قدیمی است که توسط ارواح زوجهای جوان تسخیر شده است. این ارواح، طلسم عشق بر روی آن دو میاندازند که منجر به یک رابطه عاشقانه بین این دو فرد بعید میشود.