یک شمشیر باز استونیایی در حال فرار از دست پلیس مخفی روسیه، مجبور می شود به وطن خود بازگردد. او به محض اینکه به وطنش می آید در یک مدرسه محلی بعنوان دبیر تربیت بدنی مشغول به کار می شود. اما همچنان گذشته اش بر روی زندگی فعلی اش تاثیرگذار است و...
یک ویروس ناشناخته موسکو را به شهر مردگان تبدیل کرده است. برق تولید نمی شود، پول ارزشش را از دست داده است و کسانی که هنوز به ویروس آلوده نشده اند نیز به سختی برای غذا و سوخت مبارزه می کنند. شخصیت اصلی داستان، سرگی، به همراه زنی که عاشقش است و پسر او در خارج از شهر زندگی می کند. این مکان هنوز امن است اما او برای نجات همسر سابق و فرزندش به مسکو می رود؛