کشتی "بلبل" خانهی گروهی از ماهیگیران است. دو جوان به آنها ملحق میشوند، اما سفری که تصور میکردند، با سختیهای زیادی همراه است. طوفان تنها خطر پیش روی آنها نیست.
"دنیلا" با دوست دوران ارتش خود "کنستانتین" در مسکو برخورد می کند. او به "دنیلا" در مورد برادرش "دیمیتری" که بازیکن حرفه ای هاکی در آمریکا است می گوید و...
یک ویروس ناشناخته موسکو را به شهر مردگان تبدیل کرده است. برق تولید نمی شود، پول ارزشش را از دست داده است و کسانی که هنوز به ویروس آلوده نشده اند نیز به سختی برای غذا و سوخت مبارزه می کنند. شخصیت اصلی داستان، سرگی، به همراه زنی که عاشقش است و پسر او در خارج از شهر زندگی می کند. این مکان هنوز امن است اما او برای نجات همسر سابق و فرزندش به مسکو می رود؛