رویای یک جوان مکزیکی وقتی محقق می شود که یک عمر در گرمترین اقامتگاه آکاپولکو کار می کند. اما او به زودی متوجه می شود که کار بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که تصور می کرد.
فریزر به شهری متفاوت میرود که با چالشهای جدیدی روبرو میشود، روابط جدیدی را ایجاد میکند، و یک یا دو رویای قدیمی را در نهایت محقق میکند. فریزر دوباره وارد ساختمان شده است.
داستان ۳ خواهر و برادر بالغُ بهمون میگه که بعد از مرگ پدرشون در حال بازگشت به خونه هستن و به طور غیر منتظره ای میفهمن که قراره یه ثروت هنگفتیُ به ارث ببرن البته اگه به خواسته های پدرشون وفادار باشن ،هنری بزرگترین فرزنده و یه جراح ــه و خودشُ به عنوان یه الگو برای خواهر و برادر کوچیکترش میدونه و هر موقع فرصتش پیش میاد این نکته رو بهشون یادآور میشه ، بازگشت به خونه باعث میشه که هنری به فکر تصمیمهائی بیفته که قبلاً گرفته خصوصا رابطه دوباره ش با اولین عشق ـش لوکیندا ، خواهر و بچه وسطی کلوئی کودک نابغه ای تو ریاضیات بود و نقشش به عنوان بچه باهوش خونواده هنوزم باعث حسادت هنری میشه ، اما سالها قبل کلوئی انجمن علمیُ ول کرد بخاطر تبدیل شدن به یه دختر معروف و محبوب ، و حالا از طریق یه سری پیام مخفی پدر مرحومش باعث میشه کلوئی برگرده سمت همون عشقش به اعداد و دختری که قرار بود بشه ، بین خواهر و برادرا جیمی ممکنه که بیشترین ارثُ ببره ، گیتاریس سابق قلب بزرگتری هم نسبت به بقیه داره ، کدومشون به این پاداش میرسن؟