یک زن مطلقه وقتی با مرد جوانی آشنا میشود که به نظر میرسد معشوقه دبیرستانیاش است که سالها قبل مرده است، این فرصت را پیدا میکند که گذشته خود را دوباره زنده کند...
این فیلم داستان سه مادر را روایت می کند که از قدیم با همدیگر دوست بوده اند. این سه تصمیم می گیرند که بی خبر و به طور ناگهانی به دیدن پسران خود که در نیویورک زندگی می کنند، بروند. آن ها بزودی متوجه می شوند که نه تنها پسرانشان باید زندگی خود را تغییر دهند، بلکه آن ها هم باید زندگی خود را تغییر دهند…
در این مجموعه که بر اساس رمانهای پرفروش مایکل کانلی می باشد، یک فرد ایدهآلیست و نماد شکن، قانون های خود را در پشت ماشین خود نوشته و سعی در اجرای آن را دارد.
داستان ۳ خواهر و برادر بالغُ بهمون میگه که بعد از مرگ پدرشون در حال بازگشت به خونه هستن و به طور غیر منتظره ای میفهمن که قراره یه ثروت هنگفتیُ به ارث ببرن البته اگه به خواسته های پدرشون وفادار باشن ،هنری بزرگترین فرزنده و یه جراح ــه و خودشُ به عنوان یه الگو برای خواهر و برادر کوچیکترش میدونه و هر موقع فرصتش پیش میاد این نکته رو بهشون یادآور میشه ، بازگشت به خونه باعث میشه که هنری به فکر تصمیمهائی بیفته که قبلاً گرفته خصوصا رابطه دوباره ش با اولین عشق ـش لوکیندا ، خواهر و بچه وسطی کلوئی کودک نابغه ای تو ریاضیات بود و نقشش به عنوان بچه باهوش خونواده هنوزم باعث حسادت هنری میشه ، اما سالها قبل کلوئی انجمن علمیُ ول کرد بخاطر تبدیل شدن به یه دختر معروف و محبوب ، و حالا از طریق یه سری پیام مخفی پدر مرحومش باعث میشه کلوئی برگرده سمت همون عشقش به اعداد و دختری که قرار بود بشه ، بین خواهر و برادرا جیمی ممکنه که بیشترین ارثُ ببره ، گیتاریس سابق قلب بزرگتری هم نسبت به بقیه داره ، کدومشون به این پاداش میرسن؟