در خلال عملیات پیادهسازی نورماندی (D-Day)، به گروهی از سربازان آمریکایی دستور داده میشود تا یکی از اعضای گروه مقاومت فرانسه را به پشت خطوط دشمن منتقل کنند تا او یک مقام بلندپایه نازی را ترور کند.
داستان یک افسر پلیس که باید پس از تیراندازی یک کارتل که منجر به کشته شدن چند مامور اداره مبارزه با مواد مخدر می شود، یک شاهد عینی را پیدا و اسکورت کند. اما ...
برایان کانوی یک تاجر موفق در شب کریسمس دچار یک تصادف رانندگی می شود، بابانوئل به او دوازده فرصت می دهد تا روابط زندگی خود را ترمیم کند و معنای واقعی کریسمس را پیدا کند...
تعطیلات جوآنا زمانی به هم میریزد که خواهرانش به او میگویند که پدرشان رها شده است، او به هیچ تماسی پاسخ نمیدهد و در جزیرهای در دریای کارائیب ناپدید شده است. خواهرها تصمیم می گیرند برای نجات پدرشان بروند و او را برای کریسمس به خانه برگردانند ...
یک استاد دانشگاه که اشتهای سیری ناپذیری برای تحقیق دارد، از سوی برخی از دوستان قدیمی خانواده دعوت میشود تا مجموعهای از تسخیر در کتابفروشی عتیقهشان را بررسی کند...
داستان چهار خواهر که برای تعطیلات کریسمس مجددا در عمارت یورکشایر گرد هم می آیند. اما سوء تفاهم هایی که سالها پیش در میانشان وجود داشت، به یکباره دامن گیرشان می شود...
کمیتهی پیوند اعضا، تنها یک ساعت وقت دارد تا تصمیم بگیرد که کدام یک از سه بیمار موجود، لیاقت پیوند قلب و ادامهی زندگی را دارد. آنها این تصمیم را با تمام مشکلات موجود، میگیرند و هفت سال بعد، با عواقب آن تصمیم سرنوشت ساز، دست و پنجه نرم میکنند...
یک زن به شهر اصلی خود در جنوب برمی گردد و در میابد که در آنجا تبعیض زیاد است. او با کمک متحد کنگره ، از قوانین تاریخی الهام می گیرد که به زنان فرصت ها و حمایت هایی را می دهد که قبلاً در اختیار آنها قرار نگرفته بود...
داستان فیلم درباره زنی پر جنب و جوش است که تصمیم میگیرد به همراه پدرش که مدتی است از مادرش جدا شده به ماه عسل برود اما این یک سفر عادی نیست و اتفاقات بسیاری در انتظار آنهاست و...
تراویس و خواهر کوچکش ویتنی در طول تابستان نزد پدر بزرگ و مادربزرگشان میروند. در آنجا دروازه ای جادویی را پیدا میکند که او را به دنیای قهرمان آمریکایی "پل بانیان" و کاو سخنگوی اش میبرد...
داستان یک لک لک را روایت می کند که برای یک شرکت اینترنتی کار می کند و نوزاد جابه جا می کند. اما هنگامی که به طور تصادفی باعث به وجود آمدن مشکلی در کارش می شود ، باید قبل از اینکه کسی پی به ماجرا ببرد مشکل را حل نماید. اما…
بانک تیفتنز در معرض خطر ورشکستگی قرار دارد. سر چارلز بنبری، رئیس این بانک، باید تلاش کند تا از حملات بانکهای سرمایهگذاری خارجی جلوگیری کند و بانک را نجات دهد...
فریزر به شهری متفاوت میرود که با چالشهای جدیدی روبرو میشود، روابط جدیدی را ایجاد میکند، و یک یا دو رویای قدیمی را در نهایت محقق میکند. فریزر دوباره وارد ساختمان شده است.
سریال Frasier توسط دیوید آنجل در سال ۱۹۹۳ ساخته شد و در سال ۲۰۰۴ به پایان رسید این سریال موفقیت های زیادی بدست آورد. موضوع این سریال از آنجا شروع می شود که دکتر Frasier پس از مدتها با پدر خود که قبلا یک افسر پلیس بوده به سیاتل بر میگردد و در یک شبکه رادیویی به عنوان روانپزشک مشغول به کار می شود و سعی می کند که زندگی خود را از نو بسازد ولی...
داستان دربارهی گروهی از دوستان میباشد که متوجه میشوند در زیر شهرشان، دنیایی مخفی و بزرگ وجود دارد که محل زندگی ترول هاست. آنها تصمیم میگیرند با ترول ها متحد شوند و در حفظ و نگهداری آن مکان زیرزمینی همکاری کنند. اما…
سومین مجموعه از سه گانه "داستان های آرکیدیا" کمپانی دریم ورک ، ترول ها ، بیگانگان و جادوگران ساکن در آرکادیا در یک نبرد آخرالزمانی برای کنترل دنیای جادویی خود قرار می گیرند.
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…
داستان سريال Boss درباره يک شهردار شيکاگو به نام کلسي گرامر ميباشد که متوجه ميشود دچار يک بيماري ذهني است و تنها او و دکتر خصوصي خود اين موضوع را ميداند. حواشي : کارگرداني و نويسندگي اين سريال را فرهاد صفي نيا (زاده 1353), تهيه کننده و کارگردان ايراني هاليوود بر عهده دارد. پيش از اين وي با همکاري "مل گيبسون " نويسندگي فيلمنامه و تهيه کنندگي فيلم Apocalypto (آخرالزمان) را بر عهده داشته است.
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه ...