بروزرسانی :
فصل 06 ، قسمت پایانی اضافه شد. (زیرنویس چسبیده)
داستان سریال دربارهی جایگاه پست و مقام در کشور آمریکا است. داستان زیادهخواهی و قدرتطلبی مردی را نشان میدهد که میخواهد تمام امور مربوط به کشور را در دست بگیرد. کسی که در سریال از او به عنوان مرد قدرتطلب یاد میشود. این مرد میخواهد واشنگتن را از آن خود کند. کوین اسپیسی در نقش این فرد به ایفای نقش خواهد پرداخت و…
خانه پوشالی (House of Cards) نام یک سریال سیاسی- هیجانی آمریکایی است که محصول سال ۲۰۱۳ میلادی است. این سریال برگرفته از سریال ساخت بیبیسی و نیز رمانی با همین نام نوشته مایکل دابز است که خودش عضو حزب محافظهکاران بریتانیا بود. موضوع سریال رقابتهای سیاسی در آمریکا است.
داستان سریال درباره جایگاه پست و مقام در کشور است. داستان شهوت و قدرت طلبی مردی را نشان می دهد که می خواهد تمام امور مربوط به کشور را در دست بگیرد. کسی که در سریال از او به عنوان مرد بد ذات و شیطان صفت و قدرت طلب یاد می شود. این مرد میخواهد واشنگتن را از آن خود کند. کوین اسپیسی در نقش این فرد به ایفای نقش میپردازد
این سریال درام با سریال های درام دیگر کاملا متفاوت است و از صحنه های خسته کننده خبری نیست، تمام قسمت های سریال هیجان خاص خود را دارد.
بازی زیبای بازیگران آن و داستان زیبای نویسنده که برگرفته از کتابی با همین نام هست این سریال را منحصر بفرد کرده است. جف جنسن منتقد سینما و تلویزیون درباره سریال اینگونه میگوید:
همه چیزی که میتوان گفت همین است، اگر از خانه پوشالی انتظار دارید دورنمایی سیاسی امروز را به نمایش بگذارد، بدانید که تمام و کمال راضی خواهید بود.
اگر بخواهیم به یک جمع بندی کلی در مورد سریال برسیم میتوان آن را این گونه توصیف کرد: فیلم سینمایی که 52 قسمت دارد! چون هر قسمت این سریال چیزی از یک فیلم سینمایی کم نخواهد داشت.
پس این سریال زیبا را از دست ندهید زیرا مگر چند وقت یکبار اتفاق می افتد که در یک سریال کسانی مانند اسپیسی و فینچر حضور داشته باشند!؟
فصل 1: امتیاز 10 از 10
فصل 2: امتیاز 10 از 10
فصل 3: امتیاز 9 از 10
فصل 4: امتیاز 9 از 10
فصل 5: امتیاز 8 از 10
فصل 6 و پایانی: امتیاز 6 از 10
-------------
بدون اسپویل!
سریال "House of cards" به فارسی "خانه پوشالی" یکی از مهمترین سریال های این دهه هست و قطعا در آینده برداشت ها و الگوپذیری زیادی از این مجموعه خواهد شد. سریال برای "نتفلیکس" به عنوان اولین سریال اختصاصی این شبکه ، بیشترین اهمیت رو داره و در سال های اخیر خانه پوشالی نقش پاشنه آشیل رو داشت.
خانه پوشالی که برگرفته از مینی سریال سال 1990 ساخت انگلستان هست ، داستان شخصیتی هست به اسم فرانک آندروود با بازی خارقالعاده "کوین اسپیسی" این شخص برای رسیدن به قدرت بیشتر در مجلس ، کاخ سفید و هر ارگان دیگه مثل شرکت های خصوصی ، توانایی دست زدن به هر عملی داره.
این شخصیت بر پایه اندیشه های "ماکیاول"ـی ساخته شده و نکته مهمی که راجعبهش هست ، نوع شخصیت پردازی این مجموعه است خصوصا شخصیت فرانک آندروود. صحنه ابتدایی شروع سریال از تصادف یک خودرو با سگ همسایه شروع میشه و اینجاست که آندروود وارد میشه و رو به دوربین(ما) شروع میکنه به تعریف کردن از ویژگی های خودش. نقطه قوت سریال ، لحظاتی هست که فرانک با ما صحبت میکنه. مثلا اگر در جمعی شخصیت های سیاسی باشن و فرانک به همراه همسرش لبخند زنان و خوش رو با دیگران معاشرت میکنه ، یهو رو به دوربین میکنه و از وقاحت این جماعت صحبت میکنه و البته از قصد و نیت خودش.
ماکیاولیسم این توانایی رو به علاقهمندان این مکتب میده که " هدف وسیله را توجیه میکند" . البته باید بگیم این سریال تنها برپایه ماکیاولیسم نیست بلکه از شخصیت های سیاسی هم بهره گرفته. کسانی مثل وینستون چرچیل ، نیکسون و البته شباهت قابل تامل به کلینتون.
دنیای "خانه پوشالی" مثل اکثر سریال های مشابه ، آمریکایی هست. به هر حال ما خاورمیانهای ها با سیستم سیاسی کشور های غربی بخصوص آمریکا یا آشنایی بسیار کم داریم یا اصلا نداریم. اما سریال تا جای ممکن تونسته بسیاری از مسائل رو پالایش کنه و با داستانی جذاب و البته هیجانی ادامه بده.
رسانه ، شرکت های خصوصی و با نفوذ ، بازی با سیاستمداران ، نفوذ روی نمایندگان ، باج گیری و حتی قتل سیاسی ، اینها پله های ترقی فرانک به قدرت هستن.و چیزی که سریال سعی به بیانش داره ، ساده بودن مردم و البته بی کفایتی بسیاری از کسانی هست که در این سیستم کثیف فعالیت میکنن.
و بله این سریال بیشتر تم تاریک داره ولی با چنان داستان جذاب و پیچیده و البته قابل فهم سعی به پیش بردن اهداف داره و به نظر من سریال یک سر و گردن از بقیه سریال های ژانر سیاسی بالاتره.
هیجان سریال با توجه به ژانر ، به شدت قابل تحسین هست. که چطور هر قسمت حتی کم ارزش ترین ها ، هیجان داره و به نظر من این هم ویژگی هست که باید خانه پوشالی رو با دقت دید و لذت برد.
در آخر هم راجعبه فصل 6م و پایانی بگم بخاطر رسوایی هایی که برای "کوین اسپیسی" افشاگری شد ، حضور این بازیگر در فصل آخر به طور کل منتفی شد و حتی نتفلیکس حاضر نشد تصویر یا صدای این بازیگر رو قرار بده. و فصل آخر هم همونطور که امتیاز دادم تنها اسم سریال رو یدک میکشید وگرنه به نظر من
محتواش به فصل های فوق العاده قبل پشت کرد و البته این از اول بخاطر حضور نداشتن شخصیت فرانک ، قابل پیشبینی بود.
و "House of cards" شاهکاری بود که بخوبی تموم نشد ولی ارزش سریال همچنان به عنوان یکی از مهمترین سریال های این دهه محفوظه.
مرسی
هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای "وستروس" در حال ستیز با یکدیگر در سریال بازی تاج و تخت هستند. خاندان "استارک"، "لنیستر" و "باراثیون" برجسته ترین این خاندان ها می باشند. داستان سریال گیم آف ترونز از جایی شروع می شود که "رابرت باراثیون" پادشاه وستروس، از دوست قدیمی خود "ادارد" ارباب خاندان استارک، تقاضا می کند به عنوان مشاور پادشاه که برترین سمت دربار است به او خدمت کند و این در حالی است که مشاور قبلی دربار به طرز مرموزی به قتل رسیده است. اما با این حال "ادارد" تقاضای پادشاه را می پذیرد و به سرزمین شاهی راهی می شود. خانواده ملکه یعنی "لنیستر ها" در حال توطئه برای بدست آوردن قدرت هستند از سوی دیگر بازمانده های خاندان پادشاه قبلی وستروس "تارگرین ها" نیز نقشه پس گرفتن تاج و تخت را در سر می پرورانند و تمام این ماجراها موجب در گرفتن نبردی عظیم میان آنها خواهد شد که…
داستان سریال درباره یک معلم شیمی است که علاوه بر مشکلات میانسالی به مشکل بزرگتری برمی خورد. او متوجه می شود که دارای سرطان ریه است و قرار است به زودی این دنیا را ترک بگوید، او که وضع مالی خوبی ندارد و دارای پسری دارای معلولیت می باشد به این فکر می افتد که باید قبل از مردن زندگی خانواده خود را تامین کند و کمی هم این اخر عمری از یکنواختی زندگی در سنین 50 سالگی فاصله بگیرد...
داستان سریال در سال 1980 رخ میدهد، “ویل” پسر جوانی است که روزی همراه با دوست صمیمی اش مایک به جنگلی میروند و در همانجا نیز ناپدید میشوند، تحقیقات گسترده و آزمایش های مخفی برای فهمیدن علت این اتفاق انجام میشود، طی همین اتفاقات با دختر بچه ای عجیب و غریبه رو به رو میشوند. اکنون مادر ویل و بقیه باید برای بازگرداندن آنها با نیرویی وحشتناک مقابله کنند که...
سریال در مورد یک افسر پلیس است که در یک ماموریت زخمی میشود و به حالت اغما میرود و وقتی به هوش می آید متوجه میشود که آدم های اطرافش به موجوداتی وحشتناک تبدیل شده اند. او تصمیم میگرد رهبری گروهی از افراد سالم را برای نابودی آدم های غیر عادی تشکیل دهد و به دنبال خانواده اش بگردد و …
دکستر (به انگلیسی: Dexter) که در سن 3 سالگی یتیم و شاهد کشته شدن فجیع مادرش توسط گانگسترها بوده دچار آسیب شدید روانی شده توسط افسر پلیس میامی هری مورگان به فرزندی پذیرفته شده بود. وی متوجه گرایشهای بیماری روانی دکستر شد و به وی یاد داد تا اشتیاق وحشت آور خود را برای کشتن کنترل کند و آن را در راهی سازنده با کشتن افرادی که لیاقتش را دارند به کار برد. کسانی که بیشتر آنها از دست سیستم به خاطر راههای گریز در قانون فرار کرده اند یا هرگز دستگیر نشده اند…
این سریال در هر قسمت از خود با داستان های فوق العاده زیبا و متفاوت سعی دارد اعتراضی نسبت به پیشرفت روز افزون تکنولوژی و اعتیاد مردم به آنرا نشان دهند که بصورت روز افزون در حال پیشترفت در زندگی انسان هاست...
این سریال داستان افرادی را نشان میدهد که هر کدام به نوعی در زندگی خود مشکل بزرگی دارند و برای جبران آن وارد بازی مرموزی می شوند که فقط یک برنده با جایزه 45.6 میلیارد وونی (40 میلیون دلار) خواهد داشت …
داستان فصل دوم در کالیفورنیا رخ میدهد. جایی که سه کاراگاه و یک تبهکار با یکدیگر همکاری می کنند تا پرده از قتلی مخوف که زندگی همهی آنهارا تحت تاثیر قرار داده، بردارند. محوریت این فصل از سریال در مورد زنان سختکوش، مردان بد و تاریخ مخفی سیستم حمل و نقل ایالات متحده آمریکاست...
جوئل و الی، زوجی که از طریق سختی دنیایی که در آن زندگی میکنند به هم متصل شدهاند، مجبور میشوند شرایط وحشیانه و قاتلان بیرحم را در سفری در سراسر آمریکای پس از همهگیری تحمل کنند.