بروزرسانی :
فصل 08 ، قسمت پایانی اضافه شد. (زیرنویس چسبیده)
داستان در مورد یک پزشک مشهور است که چیزی از روابط اجتماعی نمی داند. او مریض ها را به خاطر پیشرفت دانش پزشکی (خودش) درمان میکند و اصلا به خوب شدن مریض اهمیت نمیدهد.از روش های درمان عجیب اصلا ابایی ندارد روش هایی که شاید باعث مردن مریض شود. البته جدا از این مسایل او از هوش بالایی برخوردار است و یک نکته دیگر هم اینکه او کلا یه نمای متفاوت با بقیه ی دکتر ها دارد او در انتخاب همکاراش هم سلیقه عجیبی دارد یکی را به خاطر زیباییش و یکی دیگه را به خاطر سوئ پیشینه اش استخدام کرده و...
دکتر هاوس یا هاوس ام. دی (House M.D) نام یک سریال تلویزیونی بسیار پرطرفدار در ایالات متحده آمریکا بود. این سریال نزدیک به ۲۰ میلیون بیننده داشت. فصلهای دوم تا چهارم این سریال جز ده سریال پربینندهٔ ایالات متحده بودند. در سال ۲۰۰۸ این سریال پربینندهترین برنامهٔ تلویزیونی در سرتاسر جهان بود و ۶۶ کشور این سریال را پخش کردند.
از ویژگیهای سریال این است که در مکالمات داستان، کلمات و اصطلاحات تخصصی پزشکی به وفور به کار برده میشود،به طوری که بسیاری فقط برای یادگیری بیماریها و اصطلاحات تازه به تماشای سریال مینشستند. قسمت پایانی این مجموعه یعنی اپیزود ۲۲ از فصل ۸ در ۲۱ می ۲۰۱۲ پخش شد.
شخصيت دكتر هاوس يكي از شخصيت هاي نادر در سريالهاي تلويزيوني است. دكتر هاوس يك پزشك متخصص تشخيص بيماري است كه در بيمارستاني آموزشي در نيوجرزي مشغول به كار است. وي داراي خلق و خويي بسيار زننده و تند اما بذله گو است، معلول جسميست اما موتورسيكلتي كورسي ميراند، مجرد است اما (به غير از همكار خود دكتر ويلسون) دوستي ندارد، پيانو و گيتار مينوازد اما از نوعي اعتياد حاد به دارو هم رنج ميبرد.
از طرف ديگر وي پزشكي نابغهاست و همانند شرلوك هلمز از حل بيماريهاي بسيار نادر و لاعلاج لذت ميبرد. دكتر هاوس با اختيار و انتخاب خود بيمارهاي مخصوص خود را انتخاب ميكند. و سه پزشك زيردست و جوان ولي چيره دست در اختيار دارد كه آنها نيز انتخاب خود وي هستند و همواره گوش بفرمان او هستند و توسط بيمارستان تامين ميشوند.
هر قسمت از سريال راجع به بيماري است كه دچار مرضي لاينحل و مرموز است. دكتر هاوس از روشهاي مختلف و گاهي نامتعارف به همراه تيم خود ميكوشد سر از راز بيماري درآورد. حتي اگر هم لازم باشد، غير قانوني وارد منزل بيمار شده و براي كشف علت بيمار تحقيقات انجام مي دهد. دكتر هاوس به غير از تسخير راز بيماري به چيزي نمي انديشد، حتي به ظاهر و پوشش خود.
سريال House M.D با اينكه لقب سريال درام بيمارستاني را يدك مي كشد ولي با تمام گونه هاي خود فرق دارد و فرق بزرگش شخصيت بزرگ ان يعني دكتر هاس است كه نام سريال را هم به خود اختصاص داده.
در حالي كه در بيشتر سريالها بر داستان و روايت تاكيد دارند در هاوس به شخصيت توجه شده است .به نوعي هر چه سازندگان اين سريال در چنته داشته اند بر روي شخصيت اصلي خود يعني دكتر هاوس گذاشته اند. دكتر هاوس با بازي درخشان Hugh Laurieدر هيچ يك از دسته بندي هاي شخصيت سياه و سفيد و حتي خاكستري نمي گنجد .
او شخصيتي منحصر به فرد است كه تنها بهانه ديدن سريال هاوس مي باشد . مردم سريال هاوس را به خاطر بيماري هاي عجيب و غريبش و نحوه معالجه انها نميبينند بلكه انها اين سريال را به خاطر خود دكتر هاوس مي بينند.
براي انها مهم است كه دكتر هاوس چه مي گويد و يا چه كار مي كند و بيماري و بيمارستان و دكتر ها همه وسيله اي براي بيشتر نزديك شدن به شخصيت دكتر هاوس است . همان طور كه هيو لاري موقع گرفتن گلدن گلاب گفت اين كه بازيگر چه قدر خوب بازي مي كند مهم نيست بلكه اينكه چقدر شانس داشته باشد كه در نقشي خوب بازي كند مهم است
داستان سریال در سال 1980 رخ میدهد، “ویل” پسر جوانی است که روزی همراه با دوست صمیمی اش مایک به جنگلی میروند و در همانجا نیز ناپدید میشوند، تحقیقات گسترده و آزمایش های مخفی برای فهمیدن علت این اتفاق انجام میشود، طی همین اتفاقات با دختر بچه ای عجیب و غریبه رو به رو میشوند. اکنون مادر ویل و بقیه باید برای بازگرداندن آنها با نیرویی وحشتناک مقابله کنند که...
دکستر (به انگلیسی: Dexter) که در سن 3 سالگی یتیم و شاهد کشته شدن فجیع مادرش توسط گانگسترها بوده دچار آسیب شدید روانی شده توسط افسر پلیس میامی هری مورگان به فرزندی پذیرفته شده بود. وی متوجه گرایشهای بیماری روانی دکستر شد و به وی یاد داد تا اشتیاق وحشت آور خود را برای کشتن کنترل کند و آن را در راهی سازنده با کشتن افرادی که لیاقتش را دارند به کار برد. کسانی که بیشتر آنها از دست سیستم به خاطر راههای گریز در قانون فرار کرده اند یا هرگز دستگیر نشده اند…
این سریال داستان افرادی را نشان میدهد که هر کدام به نوعی در زندگی خود مشکل بزرگی دارند و برای جبران آن وارد بازی مرموزی می شوند که فقط یک برنده با جایزه 45.6 میلیارد وونی (40 میلیون دلار) خواهد داشت …
داستان فصل دوم در کالیفورنیا رخ میدهد. جایی که سه کاراگاه و یک تبهکار با یکدیگر همکاری می کنند تا پرده از قتلی مخوف که زندگی همهی آنهارا تحت تاثیر قرار داده، بردارند. محوریت این فصل از سریال در مورد زنان سختکوش، مردان بد و تاریخ مخفی سیستم حمل و نقل ایالات متحده آمریکاست...
در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده . آن مرد کسی نیس جز " اسکات برودی" .او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا میشود. موجِ شادی در میان مردم آمریکا میخروشد...سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته ، حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد میگوید. اما آیا همه چیز به همین سادگیست؟...
مارک رهبری تیمی از کارکنان اداری را برعهده دارد که خاطرات آنها از طریق جراحی بین زندگی کاری و شخصی آنها تقسیم شده است. وقتی یک همکار مرموز بیرون از محل کار ظاهر می شود، سفری را برای کشف حقیقت در مورد شغلشان آغاز می کند.
این سریال داستان خانواده ای در شهر کوچکی در آلمان است که با مسائل ماوراالطبیعه سر و کار دارند. پس از ناپدید شدن دو کودک، روابط میان چهار خانواده معروف شهر افشا میشود...
سریالی پیرامون کاراکتری به اسم Raymond Reddington که در سریال لقبش ”Red” هست خواهد بود . Red که یکی از مشهور ترین تبهکاران تحت تعقیب است ناگهان تصمیم میگیره خودش رو تسلیم پلیس کنه و کمک کنه هر کسی رو که باهاش تاحالا کار میکرده رو معرفی کنه ولی تنها شرطش اینه که با مامور FBI تازه وارد Liz Keen همکاری میکنه...