داستان فیلم در خصوص دختر بچهی یتیمی است که به گروه سیرک می پیوندد. اعضای این گروه، او را مورد اذیت و آزار قرار می دهند. طولی نمی کشد که یک تردستی مرموز به گروه سیرک می پیوندد و دختر بچه وی را به عنوان تنها امید خود برای نجات می پندارد.
تورا سان در طول سفر خود با پیرمردی در کیوتو مست می شود. اگرچه تورا سان هرگز اهمیت او را به طور کامل درک نمی کند، پیرمرد یک سرام ساز گنجینه ملی زنده است. تورا سان در خانه اش تأثیر خوبی بر خدمتکار پیرمرد می گذارد که ظاهراً عاشق تورا سان می شود...
تورا سان با عمویش درگیر می شود و دوباره راهی جاده می شود. او در کیوشو با زن جوانی به نام کیکو و جانورشناس خجالتی سابورو آشنا میشود و سعی میکند تا زمانی که همه به توکیو باز میگردند، بین آنها خواستگاری کند...
تورا سان دوست داشتنی در قسمت 24 با خانواده و دوستان قابل ستایش خود برای یک ماجراجویی کاملاً جدید با یک دوست بانوی مهربان جدید و اتفاقات جدید هیجان انگیز بازمی گردد...
تورا سان به خانه خانواده اش در شیباماتا، توکیو باز می گردد تا یک دستفروش بزرگ آمریکایی را پیدا کند که در اتاقش زندگی می کند که منجر به درگیری های مختلف می شود...
تورا سان چندین روز را در خانه مردی سخت کوش و حقوق بگیر می گذراند که ناگهان ناپدید می شود. وقتی زن مرد از تورا سان می خواهد که او را پیدا کند، او عاشقش می شود و پنهانی امیدوار است که شوهر پیدا نشود...
وقتی شیفتگی تورا سان به معلم مدرسه برادرزاده اش باعث آشفتگی خانواده می شود، او دوباره سفرهایش را ترک می کند. وقتی برمی گردد عاشق مادر معلم می شود که به بیماری لاعلاج مبتلاست...
پس از اینکه هیروشی در یک حادثه در محل کار مجروح می شود، توراجیرو پولی را که پس انداز کرده است به ساکورا می دهد و بار دیگر به عنوان فروشنده دوره گرد کار می کند. توراجیرو در طول سفرش با پدری آشنا می شود که با او نوشیدنی می نوشند. صبح، توراجیرو از اینکه میفهمد مرد بچهاش را جا گذاشته و یادداشتی که از تورا میخواهد از کودک مراقبت کند، شوکه میشود...
تورا سان در حال سفر در هوکایدو با یک دستمزد ناراضی که به دنبال عشق گمشده (ایجی فوناکوشی) است، با لیلی برخورد می کند که از آخرین باری که یکدیگر را در فیلم Forget Me Not (1973) توراسان دیده اند طلاق گرفته و به عنوان یک خواننده دوره گرد کار می کند...
تورا سان به خانه خانواده اش برمی گردد و می فهمد که برادر شوهرش نمی تواند به مسابقه ورزشی میتسوئو (برادرزاده تورا سان) برود. تورا سان داوطلب می شود تا جای او را بگیرد، اما با رئیس برادر شوهرش درگیر می شود و به جاده باز می گردد. او با زن جوانی در نیگاتا آشنا میشود که بیخبر از او، خواننده محبوب انکا است...
تورا سان در اولین روز مدرسه میتسوئو به شیباماتا می رسد و متوجه می شود که میتسوئو خجالت زده است. او پس از دعوا با خانواده اش به یک بار می رود تا مشروب بخورد، سپس پیرمردی گیج را با داستانی غم انگیز به خانه می آورد که هویتش همه را شگفت زده خواهد کرد...
تورا نامهای از لیلی دریافت میکند که به او میگوید بیماری لاعلاج دارد. او برای دیدنش در یک بیمارستان اوکیناوا با پرواز خود را به آنجا می رساند و این دو فرصت پیدا می کنند تا رابطه عاشقانه کوتاه قدیمی خود را دوباره زنده کنند...