پسربچه ای پنج ساله در خیابانهای کلکته کیلومترها دور از خانه گم میشود و از پس از پشت سر گذاشتن بسیاری از خطرات توسط زوجی بزرگ میشود، اکنون پس از ۲۵ سال او تصمیم میگیرد تا به دنبال خانوادهی واقعیاش بگردد...
جهنم نام یک زندان می باشد که افرادی که کارهای شیطانی زیادی در این دنیا انجام داده اند به این مکان فرستاده می شوند . یک روز زندانیان این زندان مخوف با کمک هم از این زندان فرار می کنند و وارد دنیای واقعی می شوند ، دنیایی که ایچیگو و دوستانش در آن زندگی می کنند . پس از اینکه زندانیان پا به محل زندگی ایچیگو و دوستانش می گذارند آنها تصمیم می گیرند که با این موجودات شیطانی به نبرد بروند اما آنها درمی یابند که توان مقابله با این زندانیان قدرتمند را ندارند ، در ادامه فردی مرموز پا به این دنیا می گذارد و به کمک ایچیگو و دوستانش می رود .
«هومر ولز» (مگواير) در يتيم خانه ي سينت کلاود در مناطق روستايي «مين» و تحت نظارت شديد ولي رئوفانه ي «دکتر ويلبر لارچ» (کين) بزرگ شده است. «لارچ» معلومات پزشکي خود را به «هومر» انتقال داده، اما «هومر» تصميم مي گيرد يتيم خانه را ترک کند تا دنيا را ببيند...
اواخر دهه ي ۱۹۸۰. «جوزي ايمز» (ترون) به شهر زادگاهش در در مينه سو تا باز مي گردد و کاري در معادن شهر گير مي آورد. اما پس از چندي متوجه تبعيض جنسي در کار مي شود و از صاحبان معدن شکايت مي کند. ماجراي «جوزي» يک شبه به موضوعي جنجالي و ملي تبديل مي شود.
این فیلم داستان زندگی «آیلین وورنوس» است ، فاحشه ای که بعد از ماجراهایی که به سرش آمد، به یک قاتل سریالی تبدیل شد...
داستان فیلم درباره مردی است که با حلقه عروسی خود می تواند دختران جذاب را به طرف خود جذب کند. در این میان میان او و یکی از همان دختران ماجراهایی اتفاق می افتد که باعث تغییر جهت زندگیش می شود و …