بچه رئیس ، اقتباسی از یک کتاب تصویری به همین نام است که توسط مارلا فارزی خلق شده است. داستان این فیلم انیمیشنی در مورد خانوادهای است که با ورود بچهای عجیب و غریب به خانهشان اتفاقات زیادی را تجربه میکنند...
وقتی تعدادی راکون به دنبال کرم های چمن حیاط خانه "جف" و "نلی" وارد آنجا می شوند، باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای آنها می شوند. مشکلاتی که طیف وسیعی از اتفاقات تلخ و وحشیانه را به همراه دارد ...
آدل مادري افسرده و پسرش هنري، به مردي زخمي و ترسناک پيشنهاده سوار شدن در ماشينشون رو ميدهند. همچناني که جستجوي شهر توسط پليس براي پيدا کردن این مجرم فراري در حال انجام است، اين مادر و پسر رفتهرفته پي ميبرند که داستان واقعي زندگيش همانند حق انتخابهايش بيش از پيش کم و محدود بوده است...
برادران کاهیل با انکه در گذشته بسیار صمیمی بوده اند اما اکنون راه خود را از یکدیگر جدا کرده اند. سام که برادر کوچکتر است به ارتش پیوسته و تامی یک زندگی معمولی را با همسر و تنها دخترش می گذراند تا اینکه سام در یک عملیات دچار حادثه می شود و دچار مشکلات روحی می شود و برای درمان به آمریکا بر میگردد. تام برادر کوچکتر را به منزل خود می آورد اما سام که دچار مشکلات روحی زیادی است با تام و خانواده اش دچار مشکل می شود و مجموعه ای از خاطرات گذشته و اتفاقات آینده او را آزار می دهد و اکنون تام سعی می کند تا به هر شکلی به برادرش کمک کند تا سلامتی خود را باز بیابد...
«پيتر پارکر» (مگواير) هنوز براي روزنامه ي «ديلي باگل» کار مي کند و هنوز آماده است تا در هيئت «اسپايدر من» به کمک مردم بشتابد. تا اين که يک توده ي سياه رنگ ماوراي زميني خود را به بدن او مي چسباند و «پيتر» را متوجه نيمه ي تاريک وجودش مي کند. به اين ترتيب يک «اسپايدر من» خشن و بي رحم پا به عرصه مي گذارد...
درست پس از پیروزی نیروهای متفقین در اروپا، کنفرانس پتسدام برگزار می شود. «جیک» (کلونی) یک نظامی امریکایی که سال ها قبل نیز مدتی در برلین زندگی کرده، با هواپیما وارد آلمان می شود تا درباره ی این کنفرانس مطلب بنویسد. اما دیری نگذشته که گذشته ی «جیک» خود را به شکل و شمایل یک زن به رخ او می کشد. این زن، «لنا» (بلانشت)، حالا در ویرانه های برلین خیابان گردی می کند...
«پيتر پارکر» (مگواير) خود را از فعاليت هاي نجات بخش کنار کشيده و با زحمت درسش را در دانشگاه کلمبيا ادامه مي دهد و کما کان به عنوان عکاسي نيمه وقت براي روزنامه ي «ديلي با گل» کار مي کند. تا اين که ناچار مي شود براي مقابله با تهديدات دانشمند ديوانه اي به نام «دکتر اکتاويوس» (مولينا) وارد عمل شود...
یک نوجوان دبیرستانی خجالتی و ترسو بعد از اینکه توسط یک عنکبوت جهش یافته گزیده میشود، خصوصیاتی همانند عنکبوت ها در بدن خود مشاهده می کند. بعد از حادثه غم انگیزی که برای خانواده اش رخ می دهد، او تصمیم می گیرد از این توانایی های منحصر به فردش، همانند قهرمانها در مقابل انسان های شرور استفاده کند.
یک استاد دانشگاه انگلیسی سعی دارد مشکلاتش را با همسر خود که قصد ترک کردن او را دارد، حل کند و در عین حال مشغله های بسیار دیگری نیز در زندگی او بوجود آمده است...
«هومر ولز» (مگواير) در يتيم خانه ي سينت کلاود در مناطق روستايي «مين» و تحت نظارت شديد ولي رئوفانه ي «دکتر ويلبر لارچ» (کين) بزرگ شده است. «لارچ» معلومات پزشکي خود را به «هومر» انتقال داده، اما «هومر» تصميم مي گيرد يتيم خانه را ترک کند تا دنيا را ببيند...
«جیک رودل» (مگوایر)، پسر یک مهاجر فقیر آلمانی، در میزوری بزرگ شده است. «جک بول چایلز» (آلریش)، پسر مزرعه دار محلی، مثل برادر به «جیک» نزدیک است. زمانی که در جنگ داخلی، مزرعه نابود می شود و پدر «جک» به دست اوباش شمالی به قتل می رسد، دو پسر مغرور جنوبی به جبهه می روند...
رائول ( جانی دپ ) به همراه گونزو ( بنیکو دل توره ) برای تهیه گزارش به لاس وگاس آمده اند اما همیشه در حال استفاده از انواع مواد مخدر هستند و فرق بین واقعیت و توهم را نمی توانند تشخیص بدهند. آنها همیشه توهم می بینند تا اینکه گونزو در آسانسور با دختری ( کامرون دیاز ) که خود را خبرنگار معرفی میکند آشنا شده و عاشق او میشود اما مواد مخدر ذهن او را بهم ریخته.
«هري بلک» (آلن)، رمان نويسي است که با صداقت مي گويد در زندگي درست عمل نمي کند اما در هنرش موفق است. تا به حال «هري» به شش روان کاو مراجعه و سه بار هم ازدواج کرده و از آشفتگي روحي اش به عنوان مايه ي اوليه ي کارهايش استفاده مي کند...
انتی کات، تعطیلات عید شکرگزاری، سال ۱۹۷۳٫ «پل هود» (مگوایر) پسرک شانزده ساله ی خانواده ای مرفه، دبیرستان را رها می کند و برای گذراندن تعطیلات به خانه می آید؛ ولی با در نظر گرفتن تنش حاکم بر خانه و میل و علاقه ی شدیدش در به دست آوردن دل «کیسی» (هولمز) – دختری اهل منهتن – همان بهتر که در دبیرستان باقی می ماند و …
داستان این سریال در واقع ادامه همان سریالی است که در دهه 90 میلادی بسیار محبوب بوده است و روایتگر یک خانواده از طبقه متوسط جامعه است که همگی شاغل هستند .
داستان سریال در مورد بزرگ خاندان "Jonas Morehouse shepherds" و دخترش "Cynthia" و پسر خوانده اش "Devon" می باشد که درآغاز در زمینه نفت تگزاس فعالیت داشتند و اکنون یکی از قدرتمندترین افراد هیئت مدیره شهر نیویورک هستند و ...