ک زوج ه.م.ج.ن.س.گر.ا. که در انتظار دوقلو هستند، باید برنامههایشان را تغییر دهند وقتی به هر یک از آنها شغل رویاییشان پیشنهاد میشود، و یکی از آنها مجبور میشود نقش سنتی والد خانهدار را بر عهده بگیرد.
اما، دختر لانا، از لندن بازمیگردد و خبر میدهد که ماه آینده ازدواج میکند. اوضاع زمانی پیچیدهتر میشود که لانا متوجه میشود مردی که قلب اما را ربوده، پسر همان مردی است که سالها پیش قلب او را شکسته بود.
فیلم «کلهشیشهای» روایتی عبرتآموز از زیادهرویهاست. این فیلم، همانند سریال «برکینگ بد»، نتایج هولناک مصرف متآمفتامین را در ایالات متحده نشان میدهد. یک شب مهمانی ساده و بیضرر، پای کایل را به جمع دوستان جدید و مواد مخدر شیشه باز میکند و در نهایت، او تمام زندگیاش را از دست میدهد.
فیلم داستان واقعی زندگی "مایکل آلیگ"، مردی که پس از صحبت در مورد قتل دلال مواد مخدر و هم اتاقی خود در تلویزیون، زندگی اش زیر و رو شد را روایت می کند...
فیلم داستان جستجو و نجات خدمه یک سفینه فضایی در اوایل قرن 22 که به اعماق فضا سفر کرده اند است.وقتی کشتی آنها،"نایتینگل 229" به سیگنالی اضطراری از یک کهکشان دیگر پاسخ می دهد،خدمه خود را در خطری جدی از سوی مرد جوانی که نجات داده اند می بینند و...
این سریال ماجراهای ده سال قبل از “کرک” را دنبال می کند که طی آن “استارفلیت” در پی یافتن دنیاهای جدید و تازه هستند. در این بین افسران “استارفلیت” می بایست یاد بگیرند که برای درک چیزهای بیگانه، ابتدا می بایست خودشان را پیدا و درک کند…
در سریال جدید و زیبای Mistresses «ساوی» زنی موفق در حرفه شغلی خودش، که در حال مخالفت با شریک حقوقیش و قصد شروع یه زندگی با شوهرش هری رو داره، و خواهر هوس باز و دارای روحیه آزادش هیچی بیشتر از این نمیتونه باشه: مجرد، همیشه دنبال دوستیابی و پارتی و خوشگذرونی و متکی به خواهر، دوست صمیمی مشترکشون «ایپریل» تازه طلاق گرفته و مادر دو بچه ست، و میخواد بعد این تراژدی زندگیشُ رو بازسازی کنه و شروعی دوباره و حرکتی به جلو داشته باشه، با حمایت و راهنمائی نزدیک ترین دوستاش ، و دوستشون «کارن» یه تروپیست موفق که دوباره با دوستاش ارتباط برقرار میکنه وقتی یه رابطه پیچیده بیش از حد عمیق با یکی از بیماراش شروع میکنه…
سریال داستان پسری است به اسم "ند". "ند" ۹ سالشه که متوجه میشود توانایی خارقالعادهای دارد: میتواند موجودات مرده را تنها با یک بار لمس کردن زنده کند . "ند" اما خبر از محدودیتهای این موهبت نداره. همان روز مادر "ند" میمیرد و ند هم زندهاش میکند. یکدقیقهی بعد پدر دختر همسایه میمیرد. شب موقعی که مادرش میبوسدش، مادرش هم میمیرد. محدودیتها اینهاست: ۱- اولین تماس زنده میکند و دومین تماس جان رو میگیرد، برای همیشه. ۲- اگه موجودی را که زنده کرده ظرف یک دقیقه دوباره برنگرداند یکی دیگر به جاش خواهد مرد. "ند" البته عاشق دختر همسایه هم بوده. ۱۸ سال بعد، "ند" شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطهای ندارد. یه کارآگاه خصوصی به اسم "امرسون کد " اتفاقی متوجه توانایی ند میشود و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که "امرسون" پروندههای قتل رو پیدا میکند، "ند" هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکند. یکی از پروندهها مربوط میشود به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم "چارلوت چاک چارلز" دختر همسایهی "ند"، عشق دوران کودکیش که پدرش را اتفاقی کشته بود...