در هند، تیلو قدرت پیش بینی آینده را دارد. وقتی که پدر و مادرش توسط راهزنان کشته میشوند تیلو دزدیده میشود ولی فرار میکند و توسط زنی که ملکه آیین سنتی ادویه هاست بزرگ میشود. تیلو بانوی ادویه ها میشود و با سه قانون اساسی به بازار ادویه های سانفرانسیسکو فرستاده میشود: با کمک ادویه ها به مشتریانش کمک کند تا فقط آنها و نه خودش، به خواسته هایشان برسند، هرگز مغازه را ترک نکند، و کسی پوستش را لمس نکند و...
فیلم داستان دو برادر به نام های "جی.پی" و "مایکی" را دنبال میکند که در کودکی با تکیه بر یکدیگر بزرگ شده اند. در بزرگسالی، "جی.پی" به موفقیت دست یافته و صاحب یک شرکت ساخت و ساز می شود، اما "مایکی" تبدیل به یک تبهکار خرده پا می شود. زمانی که "یک خلافکار بزرگ "مایکی" را میرباید، "تنها "جی.پی" است که میتواند به او کمک کند...
"برایان لاکی" مصمم است تا بفهمد در بیهوشی که در هست سالگی اش رخ داده و با بینی خون آلود بهوش آمده چه اتفاقی افتاده است.او باور دارد که توسط بیگانگان ربوده شده است و "ان مک کورمیک" بازیکن بیسبال از تیم دوران کودکی او ممکن است کلید این ماجرا باشد...
«لوسي» (بولاک) که در بليت فروشي قطار شهري کار مي کند، در آرزوي ازدواج با «پيتر» (گالاگر)،يکي از مسافران است. روزي «پيتر» به داخل ريل هاي قطار مي افتد و «لوسي» او را نجات مي دهد. اما «پيتر» بر اثر شدت ضربه به حال اغما مي رود. خيلي زود همه او را نامزد «پيتر» مي پندارند و «لوسي» نيز ابتدا سعي مي کند واقعيت را بگويد اما بعدتر از بازي در نقش نامزد «پيتر» لذت هم مي برد...
"میلو هافمن" برنامه نویس کامپیوتری است که شغل رویایی اش در یک شرکت بزرگ وقتی متوجه می شود رئیسش راز وحشتناکی دارد تبدیل به کابوس می شود...
فیلم داستان نویسنده ضد زنی است که مجبور می شود در عوض همکار قدیمی و تنها دوستش با یک طراح زن جدید همکاری نزدیکی داشته باشد و...
گروهی انگشت شماری از دانش آموزان پس از فارغ التحصیلی که دیگر کاری برای انجام دادن ندارند، دوست دختر یکی از آنها به نام جین، پیشنهادی به آن ها می دهد، اما...
افراد مشهور تفسیرهای خود از خاطراتی که توسط افراد مختلف در مورد "مرلین مونرو" نوشته شده را بیان می کنند...
داستان درباره پسری به نام هوارد لاوکرافت میباشد که بعد از ملاقات با پدرش در آسایشگاه آرخام، به طور تصادفی با استفاده از جادویی افسانهای دروازهای را رو به جهانی غریب و منجمد باز میکند. جهانی پر از موجودات ترسناک و ماجراجوییهای بزرگ که در انتظار هوارد است...
"سلمان" بی عرضه به کمک شوهرخواهر خود می آید تا از برادرزاده بازیگوش او مراقبت کنند. در حالیکه برادر او در مشغول جنگیدن در عراق است، او مجبور می شود کاری تحقیر آمیز را به عهده بگیرد تا خانواده اش را کنار هم نگه دارد...