یک هکر کامپیوتری بنام «لیزبت» و یک خبرنگار بنام «میکائل» در مورد یک باند قاچاق دختران تحقیق می کنند. در همین جریان لیزبت به سه قتل متهم می شود و از این رو می گریزد، در حالی که میکائل سعی دارد بیگناهی او را ثابت کند.
سه خلافکار سطح پایین (یا «کماهمیت») بالاخره شانس ارتقاء و صعود در سلسله مراتب جرم و جنایت را به دست میآورند، اما در نهایت، همه چیز را به بدترین شکل ممکن و به شیوهای فاجعهبار به هم میریزند و نابود میکنند.
سوفی، مشاوری متمرکز بر کار و مادر دو فرزند، وقتی برای بهروزرسانی یک انتشاراتی قدیمی ماموریت میگیره، با مکس، تکنسین جوان آیتی، روبهرو میشه و رابطهای پر از شوخی و عشوهگری بینشون شکل میگیره. اونا مخفیانه همدیگه رو به انجام کارهایی تشویق میکنن که با عرف جامعه سازگار نیست. در ابتدا همهچیز بیضرر به نظر میرسه، اما با جسورتر شدن بازی، پیامدهای اون از کنترل خارج میشه.