آل و الکس بعد از پانزده سال زندگی مشترک، به جای اینکه با ناراحتی از هم جدا بشن، تصمیم گرفتن با یه جشن بزرگ این اتفاق رو جشن بگیرن. این کارشون همه رو متعجب کرد.
در اواخر دهه شصت میلادی، اوخنیو، جواهری جوان بود که دلباخته کونچیتا شد. این دو با یکدیگر یک گروه موسیقی دونفره تشکیل دادند. پس از اینکه کونچیتا از صحنه هنر کنارهگیری کرد، حرفه اوخنیو شکوفا شد و او به یکی از برجستهترین کمدینهای استندآپ اسپانیا تبدیل گشت.
اوا از زندگی خود راضی نیست. او با ایمان تصمیم می گیرد در تابستان در مادرید بماند، زمانی که سایر افراد محلی آنجا را ترک کنند. آگوست به او فرصتی برای شروع از صفر می دهد.