Laurence Arné

هنگامی که پسر جاستین، هنری، تهدید می‌کند که قصد دارد با پدرش زندگی کند، جاستین او را به همراه شریک زندگی جدیدش، لودو، و پسر همسرش، ژوزف، به سفری به سواحل اقیانوس اطلس می‌برد. هدف از این تعطیلات، ایجاد اتحاد و همبستگی بین اعضای خانواده جدیدشان به هر شکل ممکن است.

وقتی پاریس در طول همه گیری قرنطینه می شود ، ساکنان عجیب و غریب یک آپارتمان باید با زندگی جدید و یکدیگر سازگار شوند...

"فرانسوا" دارای یک زندگی بی سرو صدایی می باشد تا زمانی که یک دروغ زندگی او را دچار مشکل میکند : انکار کردن یک دختر که به اون نسبت داده اند ...

اِما فکر می کند که از نظر جنسی ناکافی است و تصمیم می گیرد مهارت های خود را بهبود بخشد...

وقتی فرانک به افسردگی مبتلا می شود، دوستانش سعی می کنندبه او دلخوشی بدهند اما به زودی متوجه می شوند که به اندازه او افسرده هستند...

داستان حول دوستان دوران کودکی میشل می چرخد که به عشق واقعی اعتقاد دارد و وینسنت که در مورد روابط جدی نیست و فقط در لذت های فیزیکی با زنان افراط می کند...

ولنتین معمار حرفه ای است که ادعای یتیم بودن دارد چون خجالت میکشد که بگوید پسر یک معالمه گر آهن قراضه در شمال فرانسه است...