Clovis Cornillac

سوزان پس از یک تصادف رانندگی، حضانت سه فرزندش را از دست می‌دهد. او چاره‌ای جز این ندارد که به دنبال درمان در یک مرکز ترک الکل برود. به محض ورود، با آلیس و دایان، دو زن با شخصیت‌های قوی، آشنا می‌شود. دنیس، یک مربی ورزشی، تلاش می‌کند آن‌ها را برای یک هدف مشترک دور هم جمع کند: شرکت در رالی صحرای مراکش. او به صبر و مهارت‌های آموزشی زیادی نیاز دارد تا این تیم بعید را برای رسیدن به هدفشان آماده کند.

یک سرآشپز معروف درست پیش از دریافت سومین ستاره میشلن خود، ناپدید می‌شود. کلارا، دخترش، اداره رستوران را به دست می‌گیرد و پس از دو سال، برای یک کنگره آشپزی به تایوان دعوت می‌شود.

یک هتل‌دار ثروتمند، برای ساختن دهکده‌ای با حال و هوای قرن هجدهم، کارگردانی را به کار می‌گیرد. سپس پسر لوس خود را بیهوش کرده، می‌رباید و در آن دهکده رها می‌کند. او را متقاعد می‌کند که به عنوان تنبیه، به گذشته سفر کرده است. هدف هتل‌دار این است که با واداشتن پسرش به زندگی در نقش یک روستایی و تحت نظارت، درس تواضع و فروتنی به او بدهد.

یک پسر و پدرش که از دست پلیس فرار می‌کنند، مجبور می‌شوند در اردوگاهی تابستانی برای جوانان دارای معلولیت پناه بگیرند. آن‌ها خودشان را به عنوان یکی از ساکنان اردوگاه و مربی او جا می‌زنند. این ماجراجویی نه تنها آغازگر دردسرهای جدیدی برای آن‌ها می‌شود، بلکه تجربه‌ای انسانی عمیق و شگفت‌انگیز را برایشان رقم می‌زند که زندگی‌شان را برای همیشه تغییر می‌دهد.

پل بارال شهردار یک شهر کوهستانی کوچک در پای کوه مون بلان برای حفظ کسب و کار و جلوگیری از تعطیلی مدرسه تلاش می‌کند...

وقتی مارینا وارد کلانتری می‌شود، به این دلیل است که بالاخره شهامت پیدا کرده تا علیه شریک سابق خود به خاطرآزار و اذیت شکایت کند.

پاریس، 1927. پس از مرگ پدرش، مادلین پریکور امپراتوری مالی او را به ارث می برد، اما طعمه توطئه ای می شود که او را به نابودی می کشاند...

داستان یک شهر صنعتی در شمال فرانسه. پس از تعطیلی کارخانه، فرانک که علاقه زیادی به تنوع فرانسوی دارد، تصمیم می گیرد همکاران سابق خود، سوفی (که مخفیانه عاشق اوست)، ژوزه و ژان کلود (یک مدیر سابق) را آموزش دهد تا ...

فیل، مردی میانسال سرسختی است که دچار سکته مغزی می شود که باعث از دست دادن حافظه اش می شود. میلی که از او مراقبت می کند، به دروغ به او می گوید که قبل از تصادف مخفیانه آنها عاشق هم بودند..

عاقبت سریال کالت الکساندر آستیه در پرده بزرگ، نسخه‌ای بی‌نظیر از افسانه شوالیه‌های میز گرد. پادشاه آرتور که در رم پنهان شده است، برای مقابله با ارتش دوست سابقش لانسلوت، برنامه بازگشت خود را دارد...

در‌حالی که ابرقهرمانان خود را با جامعه و مردم پاریس وفق داده‌اند، یک داروی جدید قدرت فراوانی به انسان‌های فانی می‌بخشد.

مارگریت و مارگو هر دو 12 ساله هستند و هر کدام خانواده، دوستان، مشکلات و دوران خاص خود را دارند. با این تفاوت که مارگریت در سال 1942 و مارگو در سال 2020 زندگی می‌کنند. ناگهان، یک صندوق جادویی اسرارآمیز آنها را به دوران یکدیگر می‌فرستد.

اودت دختری 8 ساله است که عاشق رقصیدن و نقاشی است. هنگامی که او بالغ می شود، اودت متوجه می شود که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است و در حالی که سعی می کند با گذشته خود مقابله کند، بدن و روح خود را در حرفه خود به عنوان یک رقصنده غرق می کند...

داستان فیلم بر اساس شخصیت واقعی " رابرت دنارد " ساخته شده که در دهه 60 برای دموکراسی در کنگو مبارزه میکرده است ...

یک مار کبرای جوان با کمک گرفتن از دوست عقربش به بیابان سفر میکند تا عشق جدیدش را از دست مرد مارگیر نجات دهد...

"برایس" بازگشته ، ولی دنیا تغییر کرده است و تنها دوستش"ماریوس" احتیاج به کمک دارد ، پس او تصمیم میگرد تا برای کمک به ماریوس به آن سوی جهان سفر کند ولی ...

مردی تنها که خواهان آرامش در آپارتمانش است، توسط همسایه جدیدش، یک نوازنده زن پیانو، آشفته می شود. همانطور که آنها سعی دارند یکدیگر را بیرون کنند، ناامیدی به دوستی و موارد دیگر تبدیل می شود...

ماکسیم تصمیم می گیرد مدتی را با والدینش که پسری را از مقامات پنهان می کنند بگذراند. علیرغم مشاجره های مداوم، پیوند عمیق بین آنها باعث می شود که او در مورد ازدواج آشفته خود فکر کند...

قاتلی بالفطره، قتلی را به عنوان کار نهایی‎اش قبول می‎کند؛ وی باید یک خواننده اوپرا را که خواست یک شرکت بزرگ را تهدید می‎کند، به قتل برساند...

هفت دزد پس از سرقت طلا سعی در زنده ماندن در جنگل های گویانا دارند...