دختری روستایی به نام جیجا، سفری را آغاز میکند تا نامهای را به نشانی "خانه خدا" ارسال کند. این اقدام او منجر به برقراری ارتباطات پیشبینینشدهای در میان اهالی روستایش میشود. ماجرای این سفر آمیزهای از لحظات شاد و غمانگیز و همچنین نمایشدهنده پیوندهای عمیق خانوادگی است.
گوتلی، پسر یک جاروکش فقیر، رویایی دارد: رفتن به مدرسه. اما مانع او، طبقه اجتماعیاش است. یک مدیر مدرسه به او دلسوز است، اما در برابر تبعیض طبقاتی ناتوان است. وقتی آنها پیوندی ناگفته ایجاد میکنند، رویای گوتلی امید میبیند...