مکس دِیولین صاحبخانه مخوف یک محله فقیر نشین در لس آنجلس است. مکس در حالی که برای فرار از مستاجران عصبانی خود می دود، پس از اینکه یکی از آنها می گوید مالک ساختمان است، مکس توسط اتوبوس کشته می شود و به جهنمی که شبیه یک دفتر مرکزی شرکت است فرود می آید. او با بارنی ساتین، مدیر روحها، سرسپردۀ شیطان، ملاقات میکند، که به او میگوید که اگر بتواند سه جوان بیگناه را در ازای جان خود بفروشد، او را آزاد میکند. ..
"برنارد لاورنس" مردی خوشگذران،با استفاده از جدول زمانی خطوط هوایی،سیستم هوشمندانه ای طراحی کرده که به او اجازه می دهد با سه مهماندار رابطه مخفیانه داشته باشد.اما با از راه رسیدن یکی از دوستانش زندگی او به هم می ریزد...