"لیزی" از خانه برای پدر و دو برادرش در مزرعه خانواگی نگه داری می کند.در حالیکه مزرعه آنها دچار خشکسالی شده است،خانواده "لیزی" بیشتر از همیشه نگران آینده و ازدواج او می شوند.اما با سر رسیدن کلاه برداری به نام "استارباک" که قول آوردن باران در ازای صد دلار را می دهد اتفاقات عجیبی به وجود می آورد و...
یک کلانتر تصمیم دارد تا به طور قانونی با یک قاتل برخورد کند ، اما در این راه با دو دسته آدم روبه رو میشود ، کشاورزانی که تمایل دارند تا او زجر بکشد و در آن سو گاوچران هایی که قصد کمک به وی را دارند...
پس از مراسم ازدواج ویل کین کلانتر شهر هادلی ویل، هنگامی که به قصد ایجاد زندگی جدیدی همراه زن زیبایش خیال ترک شهر را در سر دارد، خبردار میشود که فرانک میلر تبهکاری که چند سال پیش به زندان فرستاده با قطار نیمروز و به قصد انتقام از او به آن شهر خواهد آمد. دوستانش می کوشند تا وی را ترغیب به ترک شهر نمایند، اما او فرار را چاره کار نمی داند و تصمیم می گیرد تا با آن فرد و هم دستانش مواجه شود و…
دو مرد اهل مونتانا به نامهای جیم ردفرن و مایک اونز با قصد گلهداری و جستجوی طلا از طریق مسیر کاریبو به بریتیش کلمبیای کانادا سفر میکنند، اما در عوض با مشکلاتی روبرو میشوند...
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .