شوهر فهریجه از زمان جنگ در کوزوو مفقود شده است. او کسب و کار کوچک خود را راه اندازی می کند تا زندگی فرزندانش را تامین کند، اما در حالی که با جامعه مردسالارانه ای که از او حمایت نمی کند مبارزه می کند، با تصمیمی حیاتی روبرو می شود...
یک زن آلبانیایی که تحت فشار گذشتهای طولانی که تاکنون به خوبی پنهان کرده بود و همچنین فشار خانوادگی برای درمان ناباروری از طریق معالجان ماورائی است ، تلاش میکند تا وحشیگری دوران جنگ را با توقعات حمل یک فرزند آشتی دهد...
چند سال پس از سقوط دیوار برلین، مردی سیگار فروش پسرش را در کوزوو رها کرده و برای یک زندگی بهتر به آلمان سفر میکند. اما آن پسر با سرسختی تمام به آلمان میرود تا پدرش را پیدا کند...