یک پدر مطلقه با اکراه به خاطر فرزندانش به جشن کریسمس همسر سابقش در آتلانتا میپیوندد و به طور غیرمنتظرهای با کسی آشنا میشود که ممکن است به او کمک کند دوباره به عشق ایمان بیاورد.
مادربزرگ خانواده برای کریسمس، همه فرزندانش را به خانه دعوت میکند. این تعطیلات پر از اتفاقات غیرمنتظره خواهد بود. عشاق با یکدیگر پیوند میخورند و اعضای خانواده با یکدیگر برخورد میکنند...
این سریال داستان دو دختر جوان رو مطرح میکنه که متوجه میشن به طور تصادفی هنگام به دنیا اومدن با هم دیگه عوض شدن. “بی کنیش” در خانواده ای ثروتمند به همرا دو والدین و دو برادرش بزرگ شده و در مقابل “دافنه واسکوئز” که قدرت شنوایی خودش رو در بچگی به دلیل مننژیت از دست داده به همراه تنها مادرش و در محیطی فقیرانه بزرگ شده است . داستان وقتی دراماتیک میشود که دو خانواده همدیگه رو ملاقات میکنند و بر سر این که چه جوری به خاطر دخترا باهم زندگی کنن جر و بحث میکنند …