در شب سال نو در سال 1944، خلبان جنگنده مایک کلارک (اندرو کیگان) با برادرزاده آل کاپون شرط بندی می کند که می تواند پنج هواپیمای دشمن را ساقط کند. قبل از اینکه مایک بتواند سهمیه خود را پر کند، در یک روستای دورافتاده ایرلندی سرگردان می شود. در آنجا، خلبان جنگنده وارد نبردی از نوع متفاوت می شود که با زن آتشینی به نام مگی (جید یورل) آشنا می شود...
آتلانتا، سال 1873. یک روز دیگر شروع می شد (در واقع تشییع جنازه ملانی می باشد)، و اسکارلت مصمم است که رت (کسی که وقت و هزینه زیادی با «بل واتلینگ» صرف کرده است) را باز پس بگیرد. نخست، او به تارا می رود و در تارا با «سو الن» مرافعه می کند. سپس او را به چارلستون می رود، خودش را به مادر و دوستان رت معرفی می کند. اما وقتی او در یک موقعیت به خطر می افتد...