Aina Suzuki

مگ رزبری فقط یک جادوگر شاگرد است که تولد 17 سالگی خود را جشن می گیرد. یعنی تا زمانی که فاوست، معلم جادوگری او و جادوگر همیشگی هفت حکیم، ناگهان آشکار می کند که قرار است بمیرد. برای جلوگیری از نفرین حکم اعدام، مگ باید بذر زندگی را با استفاده از اشک های شادی 1000 نفر بسازد. در سفرهای مگ به او بپیوندید تا اشک های شادی را از هر کسی که ملاقات می کند جمع آوری کند تا زندگی ابدی به دست آورد!

آکیرا اونو یک بزرگسال کار معمولی است که بازی MMORPG Infinity را مدیریت می کند. پانزده سال پس از ساخت بازی، Oono تصمیم می گیرد یک بار برای همیشه سرورها را خاموش کند. با این حال، زمانی که ساعت نیمه شب را نشان می دهد، او به نوعی خود را در بدن میانسال هاکوتو کونای، ارباب شیطان بازی Infinity می بیند! به زودی پس از حمل و نقل مرموز خود، او شاهد شیطان گرول است که به دنبال دختر کوچکی به نام آکو است. اگرچه هاکوتو بدون زحمت این موجود را می فرستد، اما همچنان نگران است. به هر حال، او به یاد نمی آورد که دختر یا شیطان را خلق کرده است! هاکوتو با شک به اینکه آیا واقعاً در دنیای خلقت خود است یا خیر، تصمیم می‌گیرد در این مورد تحقیق کند. هاکوتو با آوردن آکو به عنوان راهنما و همراه خود، سفری را آغاز می کند تا بفهمد دقیقا چه کسی یا چه چیزی او را به این دنیای فانتزی احضار کرده است - همه اینها در حالی که هرج و مرج و ویرانی را در پی او باقی می گذارد.

پس از اینکه خدایی به طور تصادفی او را می‌کشد، تاکومی با مهارت‌های جدید در جنگلی پر از هیولا متولد می‌شود که در آنجا با دوقلوها برخورد می‌کند. آنها شیرین، دوست داشتنی و فوق العاده قوی هستند! فوراً برنده می شود، آنها را آلن و النا می نامد، نگهبان آنها می شود و برای تأمین مخارج خانواده جدیدش به انجمن صنفی ماجراجو می پیوندد. و به این ترتیب زندگی هیجان انگیز او شروع می شود و مراقب رشد آلن و النا است!

آیوی جوان نمی تواند استراحت کند. اگرچه او چند خاطره از زندگی گذشته خود دارد، اما در ضعیف ترین کلاس و بدتر از آن، به عنوان ضعیف ترین رتبه در دنیایی شبیه به RPG متولد شد. به عنوان یک تامر بدون ستاره، حتی والدینش هم نمی خواهند با او کاری داشته باشند، و او به زودی متوجه می شود که باید خودش زنده بماند. او یاد می گیرد که در زمین زندگی کند و آنچه را که می تواند از ترک دیگران نجات دهد. اما وقتی آیوی موفق می شود سورا، یک اسلایم پست را رام کند، همه چیز برای هر دوی آنها تغییر می کند. چیز خاصی در مورد این هیولای کوچک ضعیف وجود دارد، و مراقبت آیوی بهترین ها را در هر دوی آنها به ارمغان می آورد!

یورینا، یک دختر دانشجوی گوتیک‌لولیتای توهم‌زده، یک دختر شیطانی به نام جاشین‌چان را احضار می‌کند. آنها مجبورند با هم در یک آپارتمان قدیمی در توکیو زندگی کنند. اگر یورینا بمیرد، جاشین‌چان می‌تواند به جهنم برگردد، بنابراین جاشین‌چان دائماً سعی می‌کند یورینا را بکشد.

داستان یوشیکو تسوشیما، بت مدرسه مبتلا به chuunibyou (توهمات عظمت نوجوانی) را دوباره به عنوان یک دختر جادویی تصور می کند. داستان در نومازو، یک شهر بندری خوش منظره که توسط دریا و کوه احاطه شده است، می گذرد. از زمانی که یوهان کوچک بود، دختری که یوهان بود هرگز با آن تناسب نداشت و همیشه احساس می کرد از همه مردم شهر جداست. آرزوها و جایگاه واقعی او در این دنیا جای دیگری است. داستان این دختر را دنبال می کند که نمی تواند از قوانین پیروی کند و به دنیای اسرارآمیز سفر می کند.

داستان به Ichigo Momomiya می‌پردازد، دختری که با قدرت گربه پلنگ Iriomote به میو ایچیگو (توت فرنگی) تبدیل می‌شود تا زمین را از دست بیگانگان انگلی Chimera Anima نجات دهد.

دانش‌آموز دبیرستانی «هایاسه ناگاتورو» عاشق اینه که وقت‌های بیکاری سر به سر سنپای‌ش بذاره! بعد از اینکه ناگاتورو و دوستاش به طور تصادفی نقاشی یه هنرمند مشتاق رو پیدا می‌کنن، اونا از بی‌رحمانه سربه‌سر گذاشتن سنپای خجالتیشون لذت می‌برن. و اون با سماجت خاصی تصمیم میگیره این بازی ظالمانه رو ادامه بده و هر روز بهش سر میزد تا سنپای هر کاری که اون می‌خواد رو به سرعت انجام بده، که کاملا باعث اذیت شدن سنپای میشد. یه مقدار برنگیخته و تا حدودی ترسیده، سنپای دائما به زور وارد مسخره بازی‌هاش میشد همونطور که از سلایقش، عادت‌هاش و حتی شخصیتش بر علیه استفاده میشد و ...

کوهی اینوزوکا یک معلم است که پس از مرگ همسرش، به تنهایی از دختر کوچکش مراقبت می کند. او در آشپزی خوب نیست، بنابراین او و دخترش تسوموگی غذاهای بسته بندی شده از فروشگاه می خورند. یک سری اتفاقات باعث می شود یک شب به رستورانی بروند که توسط مادر یکی از دانش آموزانش، کوتوری، اداره می شود. مادرش آنجا نیست، اما کوتوری بهترین تلاش خود را برای تغذیه هر دو نفر انجام می دهد. معلوم می شود کوتوری اغلب تنهاست زیرا والدینش طلاق گرفته اند و مادرش اغلب در آنجا نیست. سه نفر آنها شروع به دیدار و پخت غذای خوشمزه با هم می کنند.

ژاپن، سال ۲۰۱۹، درست قبل از طلوع دوران جدید. یکدفعه، شکافی به بعد دیگر در آسمان ظاهر می‌شود و جهانی جایگزین به اسم "Shinkoku Nippon - ژاپن واقعی" را نشان می‌دهد، که آسمان و زمین در آن وارونه است. این جهان موازی نظامیگری سابق خود را حفظ می‌کند، و این دوران کاملا شبیه دوران "شووا - سال ۱۹۲۶" در ژاپن است. ارتش با روبات‌های غول پیکر انسان نما به نام "Garann" و سلاح‌های گازی به‌ نام "Genmu" به ژاپن اصلی حمله می‌کند و سلاح‌های مدرن ما را بی اثر می‌کند. "شینکوکو نیپون" فوراً دولت را به دست گرفته و به فتح ژاپن دست می‌یابد. دوره‌ی جدید "ریوا - سال ۲۰۱۹" هنوز به ژاپن نرسیده است.

کونومی کاساهارا، یک دختر دبیرستانی است که بعد از بردن تعداد زیادی مسابقات «پازل رقابتی»بسیار مشهور شده است. داستان از آنجایی شروع میشه که که او درباره‌ی کلوب ورزشی صخره‌نوردی در مدرسه خود خبردار میشود. استفاده از مهارت‌های ویژه‌ای به جز اونهایی که در بازی پازل استفاده میشود باعث میشود که کاساهارا مجذوب صخره‌نوردی شود.

فصل دیگری از انیمه پروژه آیدول مدرسه در این سری دختران در تلاش برای شرکت در مسابقات هستند.