«جرج» (کلاین) آرشیتکتی است که در خانه ای محقر، کنار دریا و بین همسایگانی با خانه هایی گران قیمت زندگی می کند. همه چیز بر وفق مراد «جرج» پیش می رود تا این که یک روز او را از کار بیست ساله ی آرشیتکتی اش اخراج می کنند و کمی بعد هم خبردار می شود فقط یک سال فرصت زندگی دارد
…
بانکدار جان گری (برایان باسورث) با یک ماشین تصادف می کند و او چند روز بعد با از دست دادن حافظه خود بیدار می شود. او سبک زندگی شیک خود در آریزونا را پشت سر می گذارد، اما همچنان تصورات لحظه ای از گذشته خشونت آمیز و شخصیتی شوم دارد که او را توماس پین (برد دوریف) معرفی می کند...
داستان دربارهٔ دو کارآگاه به نام بابی کورکوران و لارسون است که در تلاش برای دستگیری یک قاتل سریالی هستند. در این میان، بابی کورکوران دچار مشکلات روحی میشود.
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه ...