رزا که در آستانه ۴۵ سالگی قرار دارد، ناگهان متوجه میشود که تمام عمرش را صرف خدمت به دیگران کرده است. از این رو تصمیم میگیرد همه چیز را پشت سر بگذارد، سکان زندگی خود را به دست بگیرد و رویای خود را برای راهاندازی کسبوکار شخصی دنبال کند.
فیدل یک کارگر جوان استوریایی است که پس از بسته شدن معدنی که در آن کار می کند، بیکار می ماند. او تصمیم می گیرد به همراه همسر و پسرش به مادرید برود تا از پادشاه توضیح بخواهد...