فیلم درباره ناتالی یک پرستار جوان است که در مراقبت های آسایشگاهی تخصص دارد. او پرستاری خانم سوزی میر همسر دانکن میر را که به بیماری مهلکی مبتلا است به عهده می گیرد. دانکن دست به هرکاری می زند تا زن بیمارش را شاد کند. او چون در جوانی سوار بر یک چرخ و فلک از سوزی خواستگاری کرده بود تصمیم می گیرد که در حیاط خانه اش چرخ و فلکی نصب کند …
داستان فیلم در مورد سگی است باوفا که در ایستگاه مترو رها شده است. پروفسور پارکر ویلسون سگ رها شده را می یابد و تلاش می کند تا صاحبش را پیدا و سگ را به او تحویل دهد. اما پروفسور هرچه تلاش می کند ، نمی تواند صاحب آن سگ را پیدا کند ، در نتیجه سگ را به خانه ی خود می برد و نام هاچیکو را برای او انتخاب می کند …