«کاترینا» بر سر آن است که دست از تعلقات دنیوی بشوید و زندگی در صومعه را انتخاب کند. اما یک روز نوزادی سرراهی را به او می سپارند تا به بیمارستان تحویل دهد. «کاترینا» بی اختیار می خواهد کودک مال او باشد و …
«گوییدو» ی یهودی (بنینی) شیفته ی یک معلم مدرسه به نام «دورا» (براسکی) می شود و با استفاده از طنز و شوخی سرانجام به هدفش می رسد و با او ازدواج می کند. اما چند سال بعد، او از همین حس طنز و شوخی خود باید بهره ببرد تا پسرش را در اردوگاه کار اجباری حفظ کند...