باب، انقلابی سابق و پارانویایی، همراه دختر مستقلش، ویلا، در انزوا زندگی میکند. با ظهور مجدد دشمن شرور باب و ناپدید شدن ویلا، باب برای یافتن دخترش تلاش میکند، در حالی که هر دو باید با عواقب گذشتهٔ خود مواجه شوند.
در سال 1980 یک پسر نوجوان به نام "علی جهانی" از ایران به آمریکا می رود. او در آنجا به رشتهی کُشتی روی می آورد و راه تبدیل شدن به یک قهرمان را آغاز میکند...