مایک و برنت یک روز بیدار شده و متوجه میشوند در حال تبدیل شدن به زامبی هستند، اما آنها این مشکل را نادیده گرفته و تصمیم میگیرند به سفری بروند تا عشق دوران دبیرستان مایک را پیدا کنند...
پس از فارق التحصیلی، اوضاع بر وفق مردا راس نیست. او به خانه برگشته و کاری طاقت فرسا دارد. هیچ دختری در زندگیاش نیست و مایلها با چیزی که آرزو داشته است فاصله دارد...
یک پسر نوجوان که با طلاق قریب الوقوع والدین خود مواجه است، با یک جادوگر هزار ساله روبرو می شود، که در زیر پوست زندگی می کند و به عنوان زن در کنار او قرار دارد …