دکتر جکیل، که قادر نیست از تبدیل شدن به آقای هایدِ قاتل جلوگیری کند، از وکیلش میخواهد که یک محاکمه سریع، حکم محکومیت، و اجرای سریع حکم اعدام را برای او تضمین کند.
داستان فیلم در سال 1965 نیوانگلند اتفاق میافتد، دختری پردردسر در جنگلهای اطراف یک مدرسه دخترانه منزوی که توسط والدین بیعلاقهاش به آنجا فرستاده شده بود، با اتفاقات مرموزی روبرو میشود...
بخش رواني ندامتگان وودوارد، ويژه ي زنان، زمان حال. «دکتر ميرانداگري» (بري) با «داگ گري» (داتن) رئيس زندان ازدواج کرده است. روزي «ميراندا» در هيئت يکي از زنداني هاي رواني ووداورد از خواب بيدار مي شود و مي شنود که «داگ» را به قتل رسانده است. اما «ميراندا» چيزي به ياد نمي آورد و نمي تواند هم کارانش را به سالم بودن خود مجاب کند...