«پدر هنري بيگز» (ونس)، کشيش کليسا با پتيست، در بخش فقيرنشين نيويورک زندگي مي کند و روزگار سختي را مي گذارند تا اين که در اوج استيصال از خداوند کمک مي طلبد. دعاي «بيگز» به شکل وشمايل «دادلي» (واشينگتن) برآورده مي شود: فرشته اي که به زمين فرستاده شده تا به «بيگز» کمک کند...
"ابن آدامز" هنرمندی در دوران رکود اقتصادی نیویورک است که هیچگاه منبع الهامی برای نقاشیهایش پیدا نکرده است. روزی که بالاخره خریداری برای یکی از نقاشیهایش پیدا شده، سر و کله "جنی اپلتون" دختری اسرارآمیز پیدا شده و با او رابطه دوستانه برقرار می کند...
"جو آلن" که به مدت دو روز ارتش را ترک کرده و به نیویورک رفته،با "آلیس" آشنا می شود."آلیس" می پذیرد مناظر شهر را به او نشان دهد به این ترتیب آنها روز را با هم سپری می کنند.در این زمان کوتاه آنها عاشق یکدیگر شده و تصمیم می گیرند ازدواج کنند...