ایوان کاتلر مردی است که ماموریتی را بر عهده دارد - او در دهه 1950 خبر خوب را در سراسر سرزمینهای شهری ایرلند پخش میکند. اما او یک راز شوم را پنهان میکند - او علاقه شدیدی به قتل کسانی دارد که به اندازه کافی مهربان هستند تا او را به خانههایشان دعوت کنند. با این حال، وقتی به مزرعه روستایی ما و دا تاگارت زنگ میزند، با دو نفر آشنا میشود که کاملاً با او جور در میآیند.
به دلیل اختلالات یادگیری، "خوزه" مسئول نگهداری از یک گاراژ در شهری کوچک می شود. اما وقتی "دیوید"، پسر رئیسش کنار او مشغول بکار می شود، همه چیز تغییر می کند و...