دکتر "جنی ایساکسون" روانپزشکی است که با یک روانپزشک دیگر ازدواج کرده.آنها هر دو در کار خود موفق هستند اما به آرامی او دچار مشکلات روانی می شود."جنی" توسط تصاویر و احساساتی از گذشته خود مورد تهاجم قرار می گیرد و در نهایت از کار می افتد...
"ملکه شب" دخترش "پامینا" را به "تامینو" پیشنهاد می دهد، اما او باید دختر را از پدرش و "کشیش ساراسترو" پس بگیرد.او یک فلوت جادوئی به "تایمنو" و زنگوله های جادویی به "پاپجنو" که در جستجوی یک همسر است می دهد.آن دو پا در سفر عشق و دانش می گذراند...