دایی غفور راننده یک تاکسی فرودگاه، با وجود همه مدارکی که ثابت میکند پسرش یوسف در جنگ شهید شده، هنوز فکر میکند که او زنده است و حتی حرف دامادش اصغر را که همرزم یوسف بوده قبول نمیکند. او با این که پلاک یوسف را هم در شکم یک کوسه یافتهاند، همیشه منتظر است پسرش بازگردد و ...
پسر جوانی به نام علی، سعید کنگرانی، که با خانوادهاش در محلههای حاشیهنشین تهران زندگی میکند پدر بیمارش، اسماعیل محمدی، را برای معالجه به بیمارستان بزرگی میبرد، نمیتواند پدرش را بستری کند و در پیادهرو کنار نردههای بیمارستان چند روزی را سپری میکنند تا این که با شخصی به نام سامری، عزتالله انتظامی، روبهرو میشوند. پدر از او کمک میخواهد، سامری به پدر و پسر میگوید که اگر میخواهند به سادگی پول زیادی به دست آورند فردای آن روز صبح زود ساعت شش سر چهارراه منتظر او باشند
یلدا با روزبه جانباز جنگ، ازدواج کرده اما بیماری روزبه شدت گرفته و او را در یک آسایشگاه برای مراقبت و درمان بستری می کنند. یلدا اگرچه علاقه زیادی به روزبه دارد اما در مورد رابطه اش دچار تردید شده است. روزبه که در دادگستری کار می کند، پیگیر پرونده های مفاسد اقتصادی است و…
روایت عاشقانه ای در روزهای پرتپش تهران 1332 است که با کودتای سیاه آغاز میشود و با اثر حوادث کودتا بر زندگی شخصیت ها، اوج میگیرد. در تهران سالهای پس از کودتا که چهره شهر، رنگ خشونت و دسیسه به خود گرفته، عشقی شکوفا میشود میان دو جوان به نام های شهرزاد و فرهاد. عشقی که فرجامش متصل به حوادث ایام میشود و عشاق قصه در موقعیت دشواری قرار میگیرند...