گروهی از دوستان برای گذراندن تعطیلات به هتل هاوایی هایدآوی میروند، اما متوجه میشوند که هتل در خطر ورشکستگی است. آنها برای کمک به پدربزرگ کلی و نجات هتل تلاش میکنند.
سندی و گرِگ نوجوانانی هستند که علیرغم هشدارهایی که به آنها داده شده است، با دوستان خود به کمپینگ می روند. آنها به زودی با بیگانگانی روبرو می شوند که از این منطقه به عنوان شکارگاه استفاده می کنند...