Haskiri Velazquez

آوا، یک زن باردار است که پس از فرار از دست دوست بدرفتار خود، توسط یک زوج متاهل از یک تصادف رانندگی نجات می یابد. در حالی که در خانه خود در حال بهبودی است، شروع به ترس از این می کند که این زوج ممکن است نقشه شومی برای او و نوزاد متولد نشده اش داشته باشند..

هنگامی که دختر "ماری گیلبرت" ناپدید شد، کم کاری پلیس باعث شد "ماری" تحقیقات خود را شروع کند و او را به آخرین جایی که دخترش "شانان" در آنجا دیده شده، بکشد ...

دختری 16 ساله از اردوگاه به خانه برمی گردد و می فهمد که مادرش با مردی آشنا شده است ، مردی که قصد ازدواج با او را دارد ، مردی که جذابیت ، هوش و زیبایی او را به نظر می رساند که اصلاً انسان نیست.