یک فوتبالیست مشتاق، برای رسیدن به رویای خود، با پدر سختگیرش مخالفت میکند و با چالشهای خانواده، عشق و هویت خود روبرو میشود - همه اینها به نام بزرگی و عظمت.
اکثر کودکان خیابانی به بیست سالگی نمی رسند. نمی توان گفت کسانی که آن را دیدند زندگی کردند. مواد مخدر، خشونت، آزار جنسی، گرسنگی... سرنوشت کودکان خیابانی یا زندان است یا قبر. پنج تن از این کودکان موفق می شوند در برابر این سرنوشت مقاومت کنند. خود را "بی ریشه" می نامند. پرندگان آتش نشانی که بزرگترین آنها 13 ساله، کوچکترین آنها 6 ساله، یک دختر و یک اوتیستیک، پنج کودک خیابانی که یک نوزاد چهل روزه را در زباله دانی پیدا می کنند و می گویند چگونه از "بی ریشه" به "پرندگان آتشین" تبدیل شده اند. "؛ داستانهای کودکانی را که در برابر سختیها، دردها و سرنوشت مقاومت میکنند، پوشش خواهد داد.
سلیم کارا، دادستان ایده آلیست جمهوری ترکیه، از سلجوق تاشکین، رئیس جرائم سازمان یافته ای که هشت سال پیش به دست خودش به زندان افتاده بود، پیشنهادی دریافت میکنه که نمیتونست ردش کنه. تاشکین به دادستان میگه حاضره شاهد بشه تا دادستان بتونه کل گروه های تبهکاری رو آشکار کنه و از میان برداره. ولی برای این فقط یه شرط داره و اون اینه که شخصا خود دادستان از پسر تاشکین یعنی آکگون گوکالپ تاشکین محافظت کنه. این شرایط برای گوکالپ که در دنیای تبهکاری بزرگ شده و ظاهری خطرناک و مشکل دار داره سخته…