زمانی که یک موجود خونخوار و از لحاظ ژنتیکی دستکاری شده، به داخل سیستم لولهکشی یک ساختمان آپارتمانی فرار میکند، یک لولهکش و پسرش که فوبیای شدید میکروب دارد، ناچار میشوند برای نجات جان ساکنان ساختمان، دست به کارهای آلوده بزنند.
اولین پس از رهایی از یک کانون اصلاح و تربیت و نقل مکان به یک شهر کوچک، تلاش میکند و به دنبال معنایی میگردد که با ورود کتابی اسرارآمیز درباره خدای قدرتمندی که هر کجا که میرود آرامش را به ارمغان میآورد، قطع میشود...
جینی دختر ۱۵ ساله ترشرو و جاهطلبی است که فکر میکند نسبت به مادر سی سالهی خود یعنی جورجیا میلر، از بلوغ فکری بیشتری برخوردار است و به راحتی میتواند مسائل را درک کند. اتفاقات جالبی برای این مادر و دختر رخ میدهد...