Ayasa Itô

Uryu Kamihate دانش آموز دبیرستانی است که امیدوار است در دانشکده پزشکی دانشگاه کیوتو ثبت نام کند. پس از اینکه توسط کاهن اعظم در معبد اماگامی پذیرفته می شود، به او گفته می شود که باید با یکی از سه خواهر دوشیزه - یائه، یونا یا آساهی - ازدواج کند تا در معبد اماگامی زندگی کند و یک روز به ارث برسد. Kamihate باید یکی از دوشیزگان را در این داستان عاشقانه، دوستی و سرگرمی از روی پاهای خود بردارد.

دالی دلیکو، یک خون‌آشام اصیل و قدرتمند، از انجام ماموریتی که به او محول شده، خودداری می‌کند. این تصمیم عجیب، همراه با شایعاتی درباره ارتباط او با قتل‌های مرموز، باعث می‌شود اعضای شورای خون‌آشامان به سراغ او بروند تا او را متقاعد کنند. اما چیزی که آن‌ها می‌بینند، بسیار غیرمنتظره است.

یک شب، تومواتسو نائو، یک ماساژدرمانگر، با یک مشتری جدید آشنا می شود. او الفودا است، جنی که در طول اقامتش در دنیای انسان اضافه وزن پیدا کرد و برای کاهش وزن به کمک او نیاز دارد تا بتواند به بعد خود بازگردد. همانطور که تومواتسو به کاهش وزن الفودا کمک می کند، بسیاری دیگر از موجودات عرفانی دارای اضافه وزن به دنبال کمک او می آیند.

پس از آخرین تورنمنت و باخت شرم آور در دور پایانی، میچی تصمیم می گیرد آن را از ورزش جودو کنار بگذارد. بین فعالیت‌های اجتماعی دبیرستان و امتحانات ورودی، او زمانی برای رقابت در هنرهای رزمی که بیشتر دوست دارد، نخواهد داشت، اما کنار گذاشتن سرگرمی‌های قدیمی بخشی طبیعی از رشد است. با این حال، عشق به جودو ادامه دارد - و زمانی که او با همکلاسی جدیدش تووا، دختری که میچی را در مسابقه آخرش برتری داد، ملاقات می کند، به شدت باز می گردد! تووا می خواهد یک باشگاه جودو در مدرسه آنها تشکیل دهد، اما برای راه اندازی آن به اعضای جدیدی نیاز دارد. آنها با عشق خود به جودو متحد شده اند، آنها با هم شور و شوق خود را به رینگ می اندازند و دوباره به ایپون گل می زنند!

یایویی ساکاموتو، یک طرفدار سرسخت کمدین ها و هنرهای کمدی، در دبیرستان خصوصی کازوکی در نانبا (منطقه تفریحی اوزاکا معروف به نقطه شروع بسیاری از کمدین ها) ثبت نام می کند. او دوباره با یوموگی تاکاهاشی، دوست دوران کودکی اش که زمانی دوتایی کمدی "کونامونزو" را با او تشکیل داده بودند، در زمانی که آنها کوچک بودند، قرار می گیرد. طولی نکشید که آن‌ها می‌بینند که مانند گذشته در یک پارک روال‌هایی را جمع‌آوری می‌کنند تا وارد مسابقه یک منطقه خرید محلی شوند. در این لحظه دختری مرموز آنها را صدا می کند.

بر اساس تاریخ بدیل ژاپن در 1931 و 64 امین سال دوره مِیجی، سیستم توکوگاواو شوگوناته هنوز منسوخ نشده بود و امپراطوری مِیجی دیگر به قدرت نرسید. انیمه فعالیت های «نوئه» یک سازمان بر اساس شوگوناته بود و از جلاد هایی تشکیل شده بود که به دولت فشار می‌آوردند. کشور بر پایه‌ی منابع خود پیشرفت کرده و با استفاده از رگ اژدها به پیشرفت های منحصر به فردی دست پیدا کردند که مخلوطی از علم و دانش دوره ادو بود. اگرچه در پشت شهر پر زرق و برق یک سازمان مخالف در تلاش است تا حکومت را سرنگون کند، در حالی که نوئه از رژیم توکوگاوا که به حال خود رها شده تا نابود شود و دچار درگیری شده. ساوا یوکیمورا که وقتی جوان بود خانواده‌اش به قتل رسیدند، به جست و جوی خود برای جانومه، جلاد نوئه ادامه می‌دهد.