روایتی تخیلی از یک سال زندگی ملکه الیزابت اتریش. در شب کریسمس 1877، الیزابت که زمانی به خاطر زیبایی اش ستایش می شد، 40 ساله می شود و رسما یک پیرزن شناخته می شود. او شروع به تلاش برای حفظ وجهه عمومی خود می کند...
روزا به عنوان یک زن جوان پر از امید برای زندگی جدید و بهتر، بلگراد را به مقصد سوئیس ترک کرد. 25 سال بعد به نظر می رسد که او به همه چیز دست یافته است اما ...
یک زن با کارایی بی رحمانه زندگی شخصی خود را کنترل می کند. هیچ کس از سابقه بیماری روانی خواهر بزرگتر وی یا خانواده اش اطلاعی ندارد ، اما وقتی یک واقعه غم انگیز آنها را مجبور به بازگشت به یکدیگر می کند ، که کنترل واقعیت از او دور می شود...