داستان درباره زنی است که در شرایط سختی زندگی میکند و برای نجات خانهاش از خطر، وارد یک مسابقه میشود. در این مسیر، او با چالشهای مختلفی روبرو میشود و در عین حال، دل به مردی جذاب میبندد.
هنگامی که پدر کالب 12 ساله اعلام می کند که آنها قبل از شروع سال تحصیلی جدید نقل مکان خواهند کرد، کالب و دوستش بلیک یک سری برنامه های ماجراجویانه برای خنثی کردن نیات پدر در نظر می گیرند...
از آنجا که زندگی زناشویی دان عاری از هرگونه رابطه صمیمانه بود، او راه انحرافی را در پیش گرفت. برای تسکین وجدان آزرده، درصدد برآمد تا با یافتن مردی، همسرش را نیز به سوی خیانت سوق دهد و بدین ترتیب، تعادل ظاهری را در رابطه برقرار کند.