استیو کولورا یک پلیس مخفی برای نفوذ به توده کارلو گامبینو است. او به زودی عاشق دختر گامبینو ماریا می شود و باید بین وظایف خود به عنوان یک افسر پلیس ، عشقش به ماریا و بیعت با کارلو گامبینو یکی را انتخاب کند.
اندی تیلور، کلانتر بیوه شهر میبری، در کنار پسرش اوپی و عمه بی زندگی آرامی را سپری میکند. نبود جرم و جنایت در شهر، فرصتی برای اندی فراهم میکند تا به فلسفهبافی بپردازد و گاه و بیگاه، پسرعمویش، معاون بارنی فایف را که شخصیتی عصبی دارد، آرام کند.