هنگامی که یک مرد بیکار در دیترویت به دلیل جنایتی که مرتکب نشده است دستگیر می شود، سه فرزندش مصمم هستند که او را به موقع برای کریسمس از زندان آزاد کنند. بنابراین تصمیم می گیرند از "قدرتمندترین مرد جهان" کمک بگیرند...
یک خانواده از شهرها که از جنایت و کثیفی شهر خسته شدهاند، به دهکدهای کوچک و عجیب در کنار دریاچه نقل مکان میکنند. همه چیز مانند بهشت به نظر می رسد - تا زمانی که اجساد در آب آنجا ظاهر می شوند...