داستان درباره کارگر روزمزد گوتفرید کومر، همسرش سوفی و شش پسرشان است. او از زندگی سخت روزمره و نگرانی های مالی خانواده فقیر و نحوه کمک پسران برای کنار آمدن با آنها گزارش می دهد...
در محله ای فقیرنشین از نیویورک،"سول نزرمن" وام دهنده ای تنها است که بازمانده اردوگاه "آشوویتس" نازیها بوده و هیچ احساساتی ندارد. او خانواده و دوستانش را در جنگ و ایمانش به خدا و اعتقادش به انسانیت را از دست داده است.او هیچ اهمیتی به پول نمی دهد اما با خاطرات اسارتش از اردوگاه دست و پنجه نرم می کند...