برد آدامز مدیر جدید یک کارخانه تولید در شهری کوچک واقع در نیوهمپشایر است. ماموریت وی آرام کردن روابط کار بعلاوه کارمندان اخراج توسط مالک آنجا، خانم دابلدی، است. برد در راستا موفق می شود رابطه ای عاشقانه نیز آغاز کند...
راستی (Rusty) وقتی تو یه حمله سرخپوستی پدر و مادرش رو از دست داد، یتیم شد. سربازای پایگاه آپاچی تو آریزونا اون و سگش رین تین تین رو به فرزندی قبول کردن و باهم تونستن تو مسا گرانده (Mesa) و اطرافش نظم و قانون رو برقرار کنن.