وقتی یک نوجوان خود ویرانگر از مدرسه تعلیق میشود و به عنوان تنبیه باید از مادربزرگ بداخلاقش مراقبت کند، زمان دیوانهواری که با هم میگذرانند زندگی او را تغییر میدهد...
هانا هاوارد، مدیرعامل شرکت فینلی کریدیک، با خبر تعطیلی شعبهاش و الزام به کار از راه دور، وارد شرایط بحرانی میشود. او برای حفظ تیم کاریاش که مانند خانوادهاش هستند، قولهایی میدهد که نمیتواند به آنها عمل کند.